شبهای بیشام...
من شبهایی را از کودکی به یاد میآورم که در منزل شام نداشتیم و مادر با پول خردی که بعضی از وقتها مادرِ پدربزرگم به من یا یکی از برادران و خواهرانم میداد، قدری کشمش یا شیر میخرید تا با نان بخوریم.
گاهی اتفاق میافتاد که نفری دو لقمه میرسید، خیلی وقتها اتفاق میافتاد که ما شام شب نداشتیم.
شرح اسم(زندگینامه آیت الله سید علی حسینی خامنهای) صفحه ۴۶ و ۴۷