سیره عبادی امام موسی کاظم(ع)
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم(ع) بسیار اهل عبادت بودند به همین دلیل، برای ایشان از لقب عبد صالح استفاده میشود.(۱)
امام کاظم (ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.(۲)
شیخ مفید موسی بن جعفر(ع) را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد.
او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ» را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده میخواند.(۳)
حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم.»(۴)
نقش انگشتری امام کاظم «حَسْبِيَ اللَّهُ حَافِظِي»(۵) و ِ «الْمُلْكُ لِلَّهِ وَحْدَهُ» (۶) بوده است.
?منابع:
(۱): -بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹
- یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۴
(۲): بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص ۳۲
(۳): مفید، الارشاد، ج۲، ص ۲۳۱
(۴): مفید، الارشاد، ج۲، ص ۲۴۰
(۵): طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۹۱
(۶): مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱
ام البنین و اشعار عاشورایى
سید محسن امین درباره ام البنین علیهاالسلام مى گوید: “او شاعرى خوش بیان و از خانواده اى اصیل و شجاع بود” (۱)
هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنین خطاب مى كردند و به وى تسلیت مى دادند، این ابیات را سرود:
لا تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین / تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ
یعنى اى زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید.
كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ / وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ
مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنینم مى گفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست داده ام.
اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى / قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
آرى، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع كردند.
تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ / فَكُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعاً طَعِینْ
دشمنان با نیزه هاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى روز را به پایان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمین افتاده بودند.
یا لَیتَ شِعْرِى اَكَما اَخْبَرُوا / بِاَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیمِینِ(۲)
اى كاش مى دانستم آیا این خبر درست است كه دستهاى فرزندم عباس را از تن جدا كردند؟!
و در اشعار دیگرى مى گوید:
یا مَنْ رَاءَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى لِبَدٍ
اى كسى كه (فرزند عزیزم)، عباس را دیده اى كه با دشمنان بزدل در قتال است (و آن فرزند حیدر كرار، پدروار، حمله مى كند) و فرزندان دیگر على مرتضى - كه هر یك نظیر شیر شكارى هستند - در پیرامون وى مبارزه مى كنند.
نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِى اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یدٍ وَیلِى عَلى شِبْلِى اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
به من خبر داده اند كه بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالى كه دست در بدن نداشته است. اى واى بر شیر بچه من كه عمود آهنین بر فرق سرش زدند!
لَوْ كانَ سَیفُكَ فِى یدَیكَ لَما دَنى مِنْكَ اَحَدٌ(۳)
پسرم عباس! اگر (دست در تن داشتى و) شمشیرت در دستت بود، كدام كس جرأت داشت كه به تو نزدیك شود.
صبر بی نظیر...
شیخ احمد دجیلى شاعر شهیر عرب مى گوید:
اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمى مزایاكِ خَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِكْراكِ
اى ام البنین! چقدر از خصوصیات والایى برخوردارى. به سبب غم و اندوهى كه به تو رسید و (نیز به سبب) ایمانت، یاد تو جاودانه شد.
مورخان نقل مى كنند كه روزى امیرمؤمنان علی علیه السلام ، عباس علیه السلام را در دامان خود گذاشت، آستین هایش را بالا زد و امام در حالى كه به شدت مى گریست به بوسیدن بازوان عباس علیه السلام پرداخت. ام البنین(س) حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه مى كنید؟»
حضرت با صدایى آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.»
ام البنین(س) شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟»
حضرت با آوایى مملو از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.»
سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع مى شوند؟» امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهى و ریحانه رسول الله صلى الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. ام البنین(س) به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریك شدند.
منبع:
قمر بنى هاشم؛ عبد الرزاق مقرّم؛ نشر حیدریه؛ نجف اشرف؛ ص ۱۹
حبیبه حق و شفیعه ی حشر...
کشته شد محسن وآنها که تماشا کردن سند تیغ به اصغر زدن را امضا کردن
گرچه مظلومی مولا سندی معتبر است این سند ثابت و امضا شده با میخ در است
داغ ما آتش و میخ و در و سینه ست هنوز مدفن گم شده در شهر مدینه ست هنوز
فاطمه جان نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد. تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.یا زهرا (س) در ایام شهادتت دلهایمان را به سوی بقیع پر داده ایم…
ای تاج سر عالم و آدم زهرا / از کودکی ام دل به تو دادم زهرا
آن روز که من هستم و تاریکی قبر / جان حسنت برس به دادم زهرا . . .
مقايسه حضرت مريم و حضرت زهرا (عليهما السلام)
خاتم رسولان خداوند بارها از فاطمه عليها السلام به عنوان الگو، سرور و سرآمد زنان هر دو عالم نام مى برد و روايات آن در منابع معتبر شيعه و سنت مورد تصريح واقع شده است كه در اينجا به اختصار از چند حديث نام مى بريم:
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «دخترم فاطمه عليها السلام از نظر نسب و شرافت و كرامت بهترين انسان روى زمين است.» (1)
ايشان در حديث ديگر مى فرمايد: «فرزندانم حسن و حسين عليهما السلام بعد از من و پدرشان بهترين انسان روى زمين اند و مادرشان فاطمه عليها السلام برترين زن روى زمين مى باشد.» (2)
و جاى ديگرى فرمود: «فاطمه عليها السلام سرور زنان عالميان است.» (3)
و فرمود: «حسن و حسين عليهما السلام سروران جوانان اهل بهشت و مادرشان فاطمه عليها السلام سرور زنان اهل بهشت است.» (4)
با توجه به اين احاديث و روايات، بديهى است مقام والاى زنانى چون حضرت مريم و آسيه در مقايسه با جايگاه رفيع و شامخ فاطمه زهرا عليها السلام در مرتبه بعد قرار دارد.
معرفى حضرت مريم در مقام الگوى شايسته همه مؤمنان در حالى است كه بهترين تفسير كننده آيات قرآن، مريم را سرور بانوان زمانه خويش و فاطمه عليها السلام را سرور و سرآمد جمله زنان در طول تاريخ معرفى مى كند:
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: «مريم سرور زنان زمانه خويش بود اما دخترم فاطمه عليها السلام سرور همه زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است». (5)
و فرمود: «او قسمتى از وجود من، نور چشم من، ميوه قلب من و روح ميان دو پهلوى من است! فرشته اى بر من نازل شد و به من بشارت داد كه فاطمه عليها السلام، سرور همه زنان اهل بهشت و نيز سرآمد همه بانوان امتم است (6)».
بيان و رفع شبهه
مقام حضرت زهرا عليها السلام والاتر است يا حضرت مريم؟
تعابير احاديث وارده از رسول اكرم صلى الله عليه وآله درباره فاطمه زهرا عليها السلام و بيان صريح اين مطلب كه دختر ارجمندشان، بانوى بانوان گيتى و «سيدة نساء العالمين» است موجب قياس ميان مقام والاى فاطمه زهرا عليها السلام و حضرت مريم مى شود و چه بسا به ذهن بنشيند كه ميان سخن پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در تجليل مقام فاطمه عليها السلام و آيه قرآن درباره مقام حضرت مريم ناسازگارى وجود دارد، زيرا خداوند در قرآن فرموده است:
«وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ» (7)
«و هنگامى را به ياد آورد كه فرشتگان گفتند: اى مريم به يقين خدا تو را برگزيده و پاك و پاكيزه است ساخته و تو را بر زنان گيتى برترى بخشيده است.»
در پى اين قياس ها و مرور رواياتى كه دلالت بر برترى صديقه طاهره عليها السلام دارد اين سؤال پيش مى آيد كه به راستى با توجه به اين آيه شريفه درجه اعتبار آن احاديث تا چه حد است؟ و چگونه قابل استدلال مى باشد؟
هنگام تعارض و رويارويى ميان آيه و حديث بايد به سراغ مرجحات رفت و در آن جستجو نمود و تصميم و انتخابى عالمانه و فنى داشت. اما زمانى كه روايات تفسير آيه اى را به تصوير مى كشند بايد معناى آن را پذيرفت زيرا رد و نپذيرفتن سخن معصوم در حقيقت رد كتاب خداوند است. (8)
توجه به اين نكته ضرورى است كه در قران كريم عبارت «سيدة نساء العالمين» براى حضرت مريم نيامده بلكه ما ورود اين جمله را در روايات و تفاسير ديده ايم و عبارت قرآن درباره حضرت مريم چنين است: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ» (9) در تفسير اين آيه شريفه آمده است كه گزينش حضرت مريمِ پاك از جانب خداوند، گزينش او از ميان بانوان و دختران معاصر و روزگار آن بانو، براى مقام مادرى حضرت مسيح عليه السلام و به دنيا آوردن اين پيامبر بزرگ به صورت باكره و بدون تماس هيچ بشرى با آن دختر پاك و پاكيزه بوده است اما رواياتى كه در وصف و ستايش سيده نساء العالمين، فاطمه زهرا عليها السلام رسيده، همگى نشانگر هماهنگى و انطباق آنها با وجود ارجمند فاطمه عليها السلام به صورت اطلاق است نه مقيد به اينكه برترين بانوى روزگار خود باشد، آنچنان كه در وصف حضرت مريم مادر عيساى نبى وارد شده است.
با اين وصف كمترين مخالفتى ميان مقام فاطمه زهرا عليها السلام و آيه شريفه وجود ندارد، خصوصا اگر بر اين باور باشيم كه بيان مفاهيم معارف، آموزه هاى قرآن و تأويل آنها از حقوق اختصاصى خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام است، درست همانگونه كه عبارت صريح قرآن مى فرمايد: «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» (10).
اما افرادى كه در دلهايشان كژى وجود دارد با غرض فتنه جويى و تاويل دلخواه خود، متشابهات كتاب خدا را پى مى گيرند حال آنكه جز خدا و فرورفتگان در دانش كسى به تأويل قرآن آگاه نيست و تفسير راسخون فى العلم (فرورفتگان در دانش) امامان اهل بيت عليهم السلام هستند.
بنابراين و با در نظر داشتن اين مطلب توسط هر پژوهشگر و انسان حق جو، كه فاطمه عليها السلام پاره تنِ پيامبرِ برگزيده خداست و در پيشگاه خدا و رسول اش داراى چنان جايگاهى است كه خشنودى و خشم او، خشنودى و خشم خداوند است؛ ديگر جايى براى اين سخنان باقى نمى ماند. (11)
————————————————————————————
1) إن فاطمه ابنتى خير اهل الارض عنصرا و شرفا و كرما (فرائد سمطين، ج2، ص68، ش 392)
2) الحسن والحسين خير اهل الارض بعدى و بعد ابيهما و امهما افضل نساء اهل الارض (بحارالانوار، ج43، ص19، ح 5)
3) انها سيدة نساء العالمين (شرح نهج البلاغه، ابن ابىالحديد، ج 9، ص 193)
4) إن الحسن والحسين سيدا شباب اهل الجنة و امهما سيدة نساء اهل الجنة (كنزالعمال، ج12، ص107 و 108، ش 34017؛ فرائد السمطين، ج2، ص20، ش 363)
5) قال رسول الله صلى الله عليه وآله: انها (فاطمة) لسيدة نساء العالمين فقيل أهى سيدة نساء عالمها فقال: ذاك لمريم بنت عمران فاما ابنتى فاطمة فهى سيدة نساء العالمين من الاولين والاخرين (بحارالانوار، ج43، ص24، روايت 20)
6) قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: اتانى ملك فبشرنى إن فاطمة سيدة نساء اهل الجنة و نساء أمتى (بحارالانوار، ج 21، ص 279)
7) آل عمران، 42
8) فضائل و مصائب حضرت زهرا عليها السلام، تألیف حضرت آيت الله العظمى روحانى (دام ظله)، ص 49
9) آل عمران، 42
10) آل عمران، 7
11) فضائل و مصائب حضرت زهرا عليها السلام، تألیف حضرت آيت الله العظمى روحانى (دام ظله)، ص 48 و49