هفت راز همسران
?راز اول: همسرتان را علی رغم تفاوت ها همانطور که هست بپذیرید و از تلاش زیادی برای تغییر او دست بردارید.
?راز دوم: کاری کنید که وقتی همسرتان در کنار شماست احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد.
?راز سوم: در برخورد و ارتباط با همسرتان دقت به خرج دهید.
?راز چهارم: برای داشتن زندگی عاشقانه و رمانتیک وقت و انرژی صرف کنید.
?راز پنجم: به نیازهای جسمی همسرتان توجه کنید.
?راز ششم: شاد باشید و مسئولیت شادی خود را به عهده بگیرید.
?راز هفتم: احساسات خود را بشناسید، به آنها بها دهید و با همسرتان پیرامون آن صحبت کنید.
اساس و بنیان عمل
نخستین مسئله ای که یک طلبه باید به طور جد به آن توجه نماید مسأله اخلاص است. اخلاص سر همه اخلاق فاضله و بالاترین جمیع ملکات حسنه است.
اگر انسان(به ویژه طلبه) بتواند به مقام اخلاص برسد روزنه ای وسیع از قدرت های بزرگ معنوی را به سوی خود می گشاید و در صورت تداوم اخلاص، چشمه های حکمت در قلب او می جوشد و الهامات رحمانی جان او را صفا می بخشد و در پس این نعمت با عظمت، نه تنها راه را از چاه می شناسد واز ضلالت و گمراهی رهایی می یابد بلکه می تواند بر اثر عنایاتی که به او می شود راه گشای دیگران باشد.
این اکسیر اعظم و کبریت احمر در دو حیطه اخلاص در نیت و اخلاص در عمل بازگو می شود و بر طلاب متعهد و مسئول، ضروری است که دامن خود را از هر ناخالصی دور سازند و در تمام مراحل زندگی و مسندهای علمی، اخلاص را فرا راه خویش قرار دهند که عزت و عظمت طلبه در همین است.
طالب علوم دینی باید در درس و بحث، انگیزه و هدفی جز الله نداشته باشد و گر نه این خانه از پایه ویران است و جز تباهی عمر و خسران در دنیا و آخرت، نصیبی نخواهد داشت.
ارزش همه چیز به آن چیزی است که برای او انسان(بویژه طلبه) عمل می کند. نماز هم که انسان می خواند ارزشش به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز می شود.
معیار سنجش عمل به نیت است خوبی و بدی عمل به خاستگاه آن بستگی دارد حضرت علی (ع)می فرماید: «النیهُ اساسُ العمل»«نیت اساس و بنیان عمل است.»
بنابراین زهی سعادت برای آن دسته از طلایه داران دانش که پیوسته با انگیره های خدایی گام می نهند و کوشش های خود را چونان سفال کوزه ای شکسته ای، بی ارزش نمی کنند بلکه در صدف نیت خالص گوهرهای اعمال را می سازند و با این اکسیر گدازنده ماهیت دانش و عمل خود را دگرکون می کنند.
دل و فکر طلبه باید در سوز و گداز این معنا باشد که می خواهم علوم اسلامی و معارف الهی را فراگیرم تا ابتدا سطح معلومات خویش را بالا ببرم و بعد به یاری دین خدا واصلاح امت اسلامی بپردازم.
برای مطالعه بیشتر مراجعه فرمایید:
احمد، نراقی، معراج السعاده، قم، هجرت، چاپ ششم، ص566.
مرتضی، مجتهدی، اسرار موفقیت، ج1، قم، حاذق، 1379، ص182.
روح الله، خمینی، تهذیب نفس و سیر و سلوک، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1387، ص522.
محمد، محمدی، میزان الحکمه، ج13، ترجمه حمید رضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1381، ص6560، ح20947.
غبطه و منافسه دو صفت پسندیده
غبطه در لغت به معنای رشک بردن بر سعادت کسی و آرزوی داشتن نعمت و سعادت او، بدون بدخواهی نسبت به آن شخص و بدون آرزو کردن زوال نعمت و سعادت از او می باشد.(1)
در علم اخلاق، آرزوى دستيابى به خيرى را داشتن که نصيب ديگران شده “غبطه” نام دارد. اگر اين آرزو به مرحله سعى و تلاش براى دستيابى به آن خير يا بالاتر از آن برسد “منافسه” است و اين هر دو صفتى پسنديده است.(2) این ویژگی، غبطه را از حسد متمایز میسازد؛ زیرا حسد عبارت است از حالتی که شخص در آن آرزوی داشتن نعمتی را می کند که در دست دیگری است و میکوشد تا آن را به دست آورد به طوری که خود از آن بهره مند باشد و شخص دیگر از آن محروم شود.
از این رو، امام صادق علیه السّلام در حدیثی میفرماید:
إِنَّ المُؤمِنَ يَغبِطُ و لا يَحسُدُ و المُنافِقُ يَحسُدُ و لا یَغبِطُ؛ مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.( 3)
______________
(1) لسان العرب، ج۷، ص۳۵۸، واژه «غبط»
(2) كيمياى سعادت، ج۲، ص۱۲۷.
(3كافى ج2، ص307، ح7.
آموزههای تربیتی فرزند پروری
1. برخورد کریمانه با کودک و نوجوان
در هندسه معرفتی قرآن، اصل کرامت وجودی انسان، که ناشی از مقام خلیفهاللهی اوست، زیرساختیترین اصل تربیتی است. و لقد کرمنا بنیآدم…(اسرا/70). بنابراین تمامی هنجارها و رفتارهای تربیتساز کودک و نوجوان، میبایست مبتنی بر این نگاه صورت پذیرد. قرآن، آنجا که از فرزندخواندگی سخن به میان میآورد، سفارش میکند که آنها را به نام و نسبشان، بخوانید تا کرامتشان حفظ شود.
ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکمْ…(آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است؛ و اگر پدرانشان را نمیشناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند.) احزاب/7
2. آموزش حیا و تربیت جنسی کودک
اگرچه غریزه جنسی در کودک، ضعیف است اما حریم باز و اتاق خواب بدون قانون والدین، زمینه بیداری زودهنگام این قوه حیوانی را در کودک نابالغ و نوجوان در آستانه بلوغ فراهم میسازد. خداوند در آیه 58 سوره نور، بهمنظور پیشگیری از بلوغ زودرس و بروز انحرافات جنسی بر آموزش حریمنگهداری و تقویت حس حیامندی در کودک تأکید دارد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، باید کسانی که برده ملکی شمایند و کسانی از شما که به حد بلوغ نرسیدهاند (هنگام ورود به مسکن شخصی شما) سه بار (در سه وقت) اجازه بگیرند (و سرزده وارد نشوند)، قبل از نماز صبح و هنگام ظهر که لباسهای خود را وامینهید و پس از نماز عشا که (این اوقات) سه وقت خلوت شماست، گذشته از این (سه وقت) بر شما و بر آنها گناهی نیست (که بدون اجازه وارد شوند، زیرا) آنها پیوسته (بر حسب ضرورت معاشرت) به دور شما میچرخند (یا شما با یکدیگر کار و رفت و آمد دارید و طلبیدن اذن مشکل است). این گونه خداوند آیات (احکام) را برای شما بیان میکند و خداوند دانا و مصلحتدان است.
3. آشناسازی کودک و نوجوان با اصول دینداری
قرآن در یک خطاب کلی به اهل ایمان میفرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم/6) [ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگه دارید].
تقوی از مصدر وقایه به معنای خویشتنداری و خودنگهداری است. عرب به سپر میگوید: وقایه. ترجمانی چون پرهیزکاری، برحذرداشتن، خداترسی و…همه از لوازم و فروعات مفهوم تقوا هستند نه اصل مفهوم.
بر مبنای این آیه، پدر ومادر مومن نمیتواند و نباید نسبت به تعلیم معارف دین به فرزندان، کوتاهی بورزند. پیامبران و اولیای الهی در منشها و گویشهای خود با فرزندان، همواره ایشان را به اصول عقاید دینی همچون مبدأ و معاد توجه دادهاند. در این باب، تنها به دو آیه اشاره میکنیم:
آیه اول) وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/13) [(به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را موعظه میکرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.»]
آیه دوم) وَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقرة/132) [و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [= تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»]
4. آموزش احکام و فروعات شریعت به فرزندان
والدین در کنار تعلیم اصول دین، میبایست دستورات و احکام شرایع آسمانی را نیز به فرزندان خود آموزش دهند. صرف آموزش هم به تنهایی کافی نیست بلکه طبق آیه زیر، پافشاری، تأکید، مراقبت و صبر و حوصله بر اجرای تکالیف الهی اعضای خانواده نیز لازم است: (وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا (طه/132) [خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش!]
5. مشورت و احترام به رأی و نظر فرزندان
یکی از پیامهای غیرمستقیم ماجرای ذبح حضرت اسماعیل (ع)، مشورتخواهی و تکریم فرزند است: هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟» گفت: «پدرم! هرچه دستور داری اجراکن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!»(صافات 102/-103)
6. تقویت حس مسئولیتپذیری، شهامت و درایت در فرزندان
ماجرای به آب افکندن حضرت موسی (ع)، توسط مادرش صفورا، از نقطهنظر تربیتی، دربردارنده پیامهای متعدی است از جمله: تقویت حس مسئولیتپذیری فرزند، ایجاد روحیه اعتماد به نفس در فرزند، مهرورزی نسبت به برادر، شجاعت، هوشمندی و درایت در انجام مسئولیت.
مادر به دخترش، «عائده» مأموریت میدهد که وقتی من صندوقچه برادرت را به آب افکندم، آن را تعقیب کن و از دور مراقبش باش!:وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ (القصص/11) و (مادر موسی) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیری کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالی که آنان (فرعونیان) بیخبر بودند.
دختر، از پی صندوقچه رفت و دید فرعون و همسرش، موسی را از آب برگرفتند.
این تفحص و تلاش تا آنجا ادامه یافت که خواهر دریافت فرعونیان در جستجوی دایهای برای کودک شیرخوار هستند. این دختر فکور و شجاع، با هوشمندی ستودنی، جلو میرود و آنها را به دایه ای که همان مادر است، رهنمون میشود.
إِذْ تَمْشِی أُخْتُک فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکمْ عَلَی مَنْ یکفُلُهُ (طه/40) در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکی کاخ فرعون) راه میرفت و میگفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت میکند (و دایه خوبی برای او خواهد بود)!»
داستان حضرت یوسف (ع)، به تنهایی حاوی پیامها و رهنمودهای نکته آموز تربیتی است. ما در اینجا در ضمن چند عنوان، به تبیین آنها میپردازیم.
7. توجه به بازی و تفریح کودک
بازی و سرگرمی، حق طبیعی کودک است که دست حکیمانه خلقت، در نهاد وی به ودیعت نهاده است. والدین نباید به بهانه کثرت مشغله، ترس از اتفاقات حین بازی و…کودک را از این حق غزیزی محروم کنند. از طریق همبازی شدن با کودک، میتوان کنترل خشم، مهرورزی، همکاری و تعاون، مهارت آموزی، رعایت حقوق دیگران (همبازی) و… را به کودک آموخت. در این خصوص تنها به دو آیه از قرآن اشاره میکنیم:
در داستان یوسف (ع)، برادر حسود، برای پیادهسازی نقشه شوم خود، می بایت یوسف (ع) را از پدر دور میکردند. و پدر که نسبت به حس حسادت ایشان به یوسف (ع)، واقف بود، مخالف میکرد. اما تنها سلاح منطقی فرزندان که حضرت یعقوب (ع) را تسلیم خواسته آنها کرد، تأکید برادران بر نیاز کودک به تفریح و بازی است از این رو با این استدلال، خطاب به پدر بیان داشتند:
أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یرْتَعْ وَیلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (یوسف/12) فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند؛ و ما نگهبان او هستیم!»
از این آیه نکته دیگری هم مستفاد است و آن اینکه بهتر است تفریح و ورزش ترجیحاً در فضای آزاد و سبز صورت گیرد، که بر جنبههای روانی شادابی و سلامت جسمانی فرزندان بیافزاید.
8. پرهیز از هر گونه تبعیض میان فرزندان
ریشه بسیاری از بزههای اخلاقی فرزندان در بزرگسالی ناشی از تبعیض و عدم رعایت عدالت در محبت ورزی بدانهاست. در آسیب شناسی رفتار حضرت یعقوب نبی (ع) نسبت به یوسف (ع) و سایر فرزندان، باید گفت دوست داشتن افراطی پدر نسبت به فرزند، و اظهار عملی آن در پیش چشم دیگر اعضای خانواده، آتش حسادت، حقد و کینه را در آنها شعله ور ساخت سرانجام کردند آنچه کردند. نویسنده: خانم فاطمه آزاد
میوه بهشتی
تربیت یک فرایند مستمروپیوسته است به منظورتزکیه وتهذیب فرد یا افراد مقابل،آ موزش آنها وپرورش استعدادهای آنها برای رسیدن به هدف کمال نهایی که این کمال در جهانبینی ومکتب ماهمان قرب الهی
می باشد.این هدف یک هدف نهایی وغایی است، حال آنکه عاملان تربیت هرکدام اهدف مورد نظرخود را دنبال می کنند که متناسب باعلایق و نگرشهای آنها متفاوت است و کارهای آنها ممکن است به منظورتربیت پاک کودکان، مفید واقع شدن آنها برای جامعه، خیردنیا و آخرت خود وآنها صورت گیرد.
اهمیت فرزند: فرزند موجب تعادل بهتر در خانواده، نزدیکی اعضاء به یکدیگر، گرمی کانون خانواده، استحکام وبقای نهاد خانواده و کار و تلاش بیشتراعضاء خانواده میشود.
اهمیت تربیت : کودک بعد از تولد مانند موم نرمی است که میتوان آ ن را به هرشکلی درآورد یعنی هم می توان او را طوری تربیت کرد که به خلیفه الله درروی زمین تبدیل شود وهم می توا ن بوسیله تربیت بد او را پستتر از حیوان بارآورد.
بنابراین تربیت یک مقوله یبسیار مهم است بطوری هیچ کسی منکر اهمیت آن نیست و نمیتواند باشد و وجود آن برای جامعه پذیری وتحقق سایر اهداف آدمی لازم است.
انواع تربیت در شماره بعد….برای مطالعه بیشتر به منابع زیر رجوع شود:
نویسنده: خانم فاطمه آزاد