وارث غدیر...
ای وارث غدیر، چه سخت است انتظار
ای وارث غدیر، بیا مَـردِ اقتدار
ای وارث غدیر، بیــا جان فاطمه
در انتظارِ دستِ تو مانده است ذوالفقـار
ای وارث غدیـر، بیا چون که گفتهاند
با اولین حضـور تو، عالـم شـود بهار
ای وارث غدیـر، بیا زودتر بیـا
ای دلخوشیِ عالم و آدم زِ انتظـار
ای وارث غدیـر، چه کردند با علـی
افسوس گشته خانه نشین، وجهِ کردگار
بر دستهای حبلِ متین، ریسمان زدند
این است اوجِ صبرِ علــی، شیـرِ کارزار
بیستوسهسال خونِ جگر خورد و خون گریست
تا دیـنِ حـق، شـود ابدُ الدهر استوار
آری قسم به ذاتِ خدا، همچو بوتراب
مظلـومتر ندیده دو چشمـانِ روزگـار
آقا بیا که شیعه در این روزگارِ سخت
تنها به عشـقِ دیدنِ تو، مانـده پایـدار
آقا بیا حدیثِ مفصّل خودت بخـوان
از اشکهای نیمه شـب و حالِ احتضار
عید غدیر با فرجت ناب میشود
آن روز تازه شیعه شدن باب میشود.
علی رشید ترابی
«اللّهمّ عجّل لولیّک الغریب الفرج.»
ای امیر عرفه ...
ای امیر عرفه
بی تو صفانیست که نیست
بی تو در آن عرفه
عشق و وفا نیست که نیست
ای امیر عرفه
یوسف زهرا مهدی(عج)
حاجتی غیر ظهورت
به خدا نیست که نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
مهریه شهید محمد جهان آرا
مهریهام یه جلد قرآن بود و یه سکه طلا
محمد یه جلد قرآن رو بعد از ازدواج خرید و صفحه اولش نوشت:
امیدم در این است که این اساس حرکٺ مشترک ما باشد و نه چیز دیگر.
که همه چیز فنا پذیر است جز این کتاب..
سکه را هم بعد از عقد بهش بخشیدم.
شهید محمد جهان آرا
یا جوادالائمه(ع)
غم تو داغ جوان است آه و زمزمه دارم
میان روضه تان روضه های فاطمه دارم
بهار عمر سر آمد رسید فصل خزانت
شرار زهر چو آتش نشسته بود به جانت
ز سوز زهر فتادی و رفت تاب و توانت
و خنده بر لب قاتل میان آه و فغانت
به خاک هجره نفسهات یاد کرببلا بود
به سوز تشنگی ات ذکر یا حسین تو را بود
دهه کرامت
ذیقعده شد و بهار ایران آمد
در مشهد،شیراز و قم، گنج پنهان آمد
روز یکم کریمه آل رسول
در ششم احمد بن موسی
و در یازدهم شاه خراسان آمد