حضرت خدیجه در نگاه پیامبر(ص)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله):
به خدا سوگند! هرگز همسری بهتر از خدیجه به من ارزانی نشد.
روزگاری که مردم به من کفر ورزیدند، او ایمان آورد
و هنگامی که مردم مرا دروغگو می شمردند، به رسالتم شهادت داد.
و آنگاه که مردم مرا در محاصره قرار دادند، ثروت هنگفت خود را در راه هدف های من خرج کرد
و خدا فرزندان مرا از نسل او قرار داد؛ نه دیگر زنان.
سیره ابن هشام، ج1 ص ۸۰
کفاشی که کفش امام زمان را پینه نمیزد!
داستان سید عبدالکریم کفاش
سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»
سید عرض کرد: آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.
پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»
سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت : قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید “کفش مرا پینه می زنی” داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید !
حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.» (کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی)
چادر نماز حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
یک بار علی (علیه السلام) مقداری جو از یک یهودی به وام گرفت، یهودی در گرو وام چیزی طلبید، علی (علیه السلام) چادری پشمین متعلق به فاطمه( سلام الله علیها) را نزد یهودی به گرو نهاد، یهودی آن را در اتاقی گذاشت و چون شب شد زن او برای کاری به آن اتاق وارد شد و مشاهده کرد نوری در آنجا می درخشد که همه اتاق از آن روشن است.
نزد شوی خود بازگشت و خبر داد که در آن اتاق نوری بزرگ و درخشان دیده است، یهودی از گفتار زنش شگفت زده شد و فراموش کرده بود که در آن اتاق چادر فاطمه (علیها السلام) است، با شتاب برخاست و به آن اتاق آمد و مشاهده کرد نور آن چادر از هر سو شعاع افکن است چنانکه گویی ماه درخشانی از نزدیک می تابد، تعجب کرد و بیش از پیش در محل لباس خیره شد و دریافت که آن نور از چادر فاطمه (علیها السلام) است، از خانه بیرون آمد و نزد وابستگانش شتافت و زنش نیز وابستگان خود را خبر کرد و حدود هشتاد تن از یهودیان گرد آمدند و این موضوع را مشاهده کردند و همه به دین اسلام درآمدند.
بحارالانوار، ج 43، ص 40.
عبادت امام سجاد(ع)
*فضائل امام سجاد(ع)*
*عبادت*
مالک بن انس میگوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» میگویند(۱)
ابن عبد ربّه مینویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز میشد، لرزه عجیبی وجودش را فرا میگرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا میدانید که من در برابر چه کسی میخواهم بایستم و در برابر چه کسی میخواهم مناجات کنم؟!»(۲)
مالک بن انس میگوید: هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللهم لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد(۳)
منابع:
(۱): ذهبی، العِبَر، ج۱، ص۸۳
(۲): - ابن عبد ربه، عقدالفرید، ج۳، ص۱۶۹؛ -ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۹۲
(۳): ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۹۲
رفتار با بردگان
*فضائل امام سجاد(ع)*
رفتار با بردگان
سید الاهل نوشته است: امام سجاد(ع)در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را میخرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام میدیدند، خود را در معرض او مینهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها میپرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم میخورد که همگی از موالی امام بودند.
منبع:
سید الاهل، زین العابدین، ص ۴۷