گفتم راضیم...
شهید اسماعیل دقایقی به روایت همسر پسر عمه دختر دایی بودیم .و در جریان انقلاب دوتا همرزم. وقتی ازم خواستگاری کرد، خیلی بهم برخورد یک سال و چند ماه گذشت؛ اما اسماعیل دست بردار نبود. آن روز آمده بود برای اتمام حجت گفت: معصومه خودت میدونی که ملاک من برای… بیشتر »
نظر دهید »